کیمیاگر

یکی از کتاب هایی که ارزش یه بار خوندن رو بی شک داره،

کتاب در مورد پسر چوپانی نوشته شده که به رویای گنجی که در خواب میبینه اعتقاد پیدا میکنه وتصمیم میگیره که به دنبال گنجش از روستای کوچک شون تا اهرام مصر بره و افسانه شخصیش رو محقق کنه

اول تصمیم میگیره گوسفندهاش رو بفروشه واین ریسک بزرگ رو به جون بخره که سرمایه اولیش رو  برای یک  ماجراجویی که انتهاش نامشخص نقد کنه   و در طول سفری که میکنه سختی های زیادی رو میکشه از ازدست دادن مالش بیش ازیک بار گرفته  تا مجبور به مشغول به کار شدن در شهر غریب برای تامین هزینه های سفرش واینکه دل سرد نشدن وباور داشتن یک رویا چون که کم کم یاد میگیره با ید با طبیعت اطرافش ارتباط برقرار کنه ودرک کنه نشونه ها بی دلیل خودشون رو آشکار نمی کنن پس  از رویاش دست نمی کشه وچشم درونش رو روبه حقایق باز میکنه وگنجی که پیدا میکنه بعد این سختی ها به نظرم اول اون ساخته شدن خودش طی این مسیر بود  بعدشم در واقع کتاب یه جورایی داشت میگفت همیشه گنج جلو چشممون هست ما بهش توجه نمیکنیم   ووقتی طبیعت دید ما به نشونه هاش دقت نمی کنیم این فرصت ازدست نمیره بلکه دراختیار شخص دیگه ای قرار میگیره که باور به تحقق یک رویا درپوشش افسانه ی شخصیش داره  

کتاب خوبی بود 

نظرم اینه حتما بخونیدش