به عنوان یه کتاب انگیزشی حس خوبی به ادم میده ولی خب نمی تونید یه کتاب آموزشی در نظرش بگیرید که قراره گام به گام یه اصول خاصی رو در مورد موفقیت بهتون اموزش بده ، زندگی نامه ی ریچارد برانسون هست و ماجراجویی هاش و چیزی که جالبه جسارتی هست که داشته،مثلا یکی از کارای عجیبی که از نظر من انجام داده سفرش با بالون بوده که دوست داشته اولین نفری باشه که از اقیانوس اطلس عبور میکنه .یه بارم بالونش به علت کمبود سوخت سقوط میکنه ولی از بالون سواری دست نمی کشه :) یا یه نفر براش عکس ماشین پرنده ای ک ساخته میفرسته( فکر کن یه سه چرخه که دوتا بال داره *) ریچاردم علاقه مند میشه با هاش پرواز کنه ولی از شانس خوبش تو ارتفاع پایین سقوط میکنه ونمی میره.در کل خیلی راحت با جونش بازی میکرده خخ
بخش هایی از کتاب
. اصلا به این مساله باور ندارم که واژه ی کوچک(نمی توانم ) باید مانعتان شود ،اگر از تجربه ی کافی برای رسیدن به هدفتان برخوردار نیستید ، به دنبال راه دیگری باشید ،لازم نیست حتما به دانشکده ی هنر بروید تا بتوانید طراح لباس بشوید. به یک کمپانی طراحی لباس بروید وآن جا را نظافت کنید ، سپس سعی کنید راهتان را به سمت بالا پیدا کنید .
.هرگز برای پول درآوردن به عرصه ی کسب و کار وارد نشدم ،اما این را متوجه شده ام که اگر از کاری که می کنم لذت ببرم ، پول خودش به سراغم می آید
. بعضی وقت ها برنده می شوید و بعضی وقت ها بازنده ،وقتی برنده هستید ، شاد و خوشحال باشید .وقتی هم که می بازید ، پشیمان نباشید و افسوس نخورید
اگر همواره بخواهید زندگی امن و مطمعنی داشته باشید ، هرگز طمع پیروزی و برنده شدن را نخواهید چشید .
چالش عبارت است از دلیل و انگیزه ی اصلی تمام فعالیت های انسانی ، اگر اقیانوسی وجود داشته باشد ، ما از آن عبور میکنیم . اگر اشتباهی وجود داشته باشد ، درستش می کنیم . اگر رکوردی وجود داشته باشد ، آن را می شکنیم . و اگر کوهی وجود داشته باشد ، از آن عبور می کنیم .
من به خودم باور دارم . من به دستانی که کار میکنند ، به مغز هایی که فکر می کنند و به قلب هایی که عشق می ورزند ، باورد دارم
اصلا پول به چه درد می خورد ؟ پول وسیله ای برای به انجام رساندن امور مختلف است و باید در این راه از آن استفاده شود .
ان شخصی که کمپانی آیکیا را تاسیس کرده بود ، روزش را به بخش های ده دقیقه ای تقسیم می کرد . او می گفت :این ده دقیقه ها وقتی رفتند ، دیگر برای همیشه رفته اند . شما هم زندگی خود را به واحد های ده دقیقه ای تقسیم کنید و حتی یک دقیقه را هم هدر ندهید )
.آن مردی که رویای بیگ مک را در سر می پروراند ،در اوایل زندگیش لیوان های کاغذی می فروخت .
.راه های بسیار زیادی برای کمک کردن به بقیه وجود دارد ، یکی از ساده ترین راه هایش این است که صدمه و آسیبی به کسی نرسانید و این راهی است که هیچ هزینه ای در بر ندارد .