چه لزومی دارد برای اجزای زندگی گریه کنیم
وقتی کل زندگی گریه دارد
وزمان چه ظالمانه می تازد ؛وقتی در طلب آن هستی مضایقه میکند وآنگاه که نیاز نداری فراوان می شود*
چه لزومی دارد برای اجزای زندگی گریه کنیم
وقتی کل زندگی گریه دارد
وزمان چه ظالمانه می تازد ؛وقتی در طلب آن هستی مضایقه میکند وآنگاه که نیاز نداری فراوان می شود*
اگه می خواید با خیال راحت یه ساعتی بخندید این فیلم رو ازدست ندید ،امیلی دختر 30 خورده ساله ای که بلیط غیر بازگشت سفر به اکوادور رو برای خودش و دوست پسرش تهیه کرده ولی وقتی رابطش بهم میخوره مجبور میشه با مادر وسواسی ومحافظه کارش بره سفر و جریاناتی که تو این سفر براشون پیش میاد واقعا خنده داره از ربوده شدنشون به وسیله محلی ها تا در آوردن کرم از حلقش و آواره شدنشون تو جنگل ....
فیلم نامه ای خوب که باعث میشه تا آخرش فیلم رو تماشا کنید و براتون بیشتر صحنه ها جالب وغیر تکراری به نظر برسه
علاوه بر اون پر از جملات خنده داری که بین شخصیت ها ردوبدل میشه وبازی ایمی شومر تو این فیلم عالی بود )
لژیون به معنای توده است .توده اشخاص یا همون توهم های استیفن
کتاب در مورد استیفن . که اسکیزوفرنی داره و به همراه توهم هاش در عمارت بزرگش زندگی میکنه،وهریک از این توهم ها در یک زمینه استعداد زیادی دارن.مثلا یکیشون قاتل خوبی .اونیکی به جزعیات توجه میکنه و در نتیجه مجموع همه این توهم ها از استیفن یه فرد همه فن حریف ساختن که از هوش بالایی برخورداره، به وقتش با پا دادن به توهم هاش واستفاده از هریک از اونا معما هارو میتونه بهتر از هرکسی حل کنه
در این بین زنی ازش در خواست میکنه دوربین دزدیده شده ای رو پیدا کنه که میتونه از گذشته عکس بگیره....
داستان خوب وخیلی کوتاهی بود ،بیشتر چون از تازه های نشر خوندمش ، آشنایی با سریال یا فیلمایی که با این اسم ساختن ندارم ولی دلم میخواد برم ببینمشون،
فیم split یا شکافته هم در مورد یه فرد چند شخصیتی هست ،البته با توهم های یک فرد اسکیزوفرنی متفاوته، ولی منو یاده این فیلم انداخت ،تو پست های قبلیم در موردش توضیح دادم برای آشنایی بیشتر با فیلم میتونید پستش رو تو بخش فیلم ها ببینید)
فیلم در مورد مینا (لیلا حاتمی)که بعد از طلاقش ؛یه مدت اگه اشتباه نکنم به خونه خواهرش میره واونجا دنبال کار میگرده، وتو یه رستوران بالاخره کار پیدا میکنه و کم کم عاشق کامران (کی روش تهامی)میشه
ولی چون یه مقدار بی دست وپاس تو بسته بندی همبرگر از رستوران میندازنش بیرون ، و بعد یه مدت کامران میبرش به یه خونه درب وداغون که ازش به عنوان انبار استفاده میکنه وکار بسته بندی همون پاکت هارو میده بهش و از اونجا که از دست خواهرشم خسته شده میره تو همون خونه زندگی میکنه !!
تا آخر سر یه روز
،کامران وقتی رفتن بیرون براش یه جمله ی عاشقانه رو ورق به فرانسوی مینویسه وبعد از این قضیه وقتی پشت فرمون نشستن زیر بارون توماشین بهش میگه :
_مینا 30 ثانیه وقت داری بگی منو دوست داری؟
وخب میناهم میگه آره
وبعد از اون کامران شبا خونه خرابه میخوابه:))))))!
دیگه عشقشون از این به بعد رو به سقوط میره
وبه نظرم یه تیکه از فیلم واقعا غیر قابل پذیرش بود
وقتی سر یه موضوع ناراحت میشه چمدونش رو میبنده و میره دوباره خونه خواهرش ،و فقط بایه sms از طرف کامی ؛که یه مهمون میخوام برات بیارم دوباره راه میفته میره خونه ،خودش رو شیک میکنه ،لباس نو میخره ،غذا درست میکنه وفکر میکنه کامران قراره مامانش رو بیاره ،واقعا این تیکه از فیلم مسخره بود !
اون از اون چمدون بستنش/بعد یهو سکانس sms/بعد یهو جهت گیری فکریش به سمت مامان کامران/بعد سبزی پلو درست کردنش/ بعدم لباس قرمز خریدنش؛))
اصلا مگه قطع رابطه نکردی؟
چه جور دوباره پاتو تو همون خونه گذاشتی؟
چیز دیگه که باعث شد خندم بگیره فاز مینا تو این فیلم بود تو هر 20 دقیقه دست کم 3 بار بغض میکرد
بعد یهو کامی میگفت بخند ،که تغییر حالت میداد،
به پدر میناهم خیلی کم پرداخته شده بود،وآخرش یهو سبز شد ،
نگاه های گربه تو کادر فیلم خنده آور بود (نمی دونم نقطه ضعف بگیرم برای فیلمی که اصلا کمدی نیس یانه)
درکل فیلمی بود که سعی کرده بود ،با احساسات بیننده بازی کنه ولی از اونجا که مینا(لیلا حاتمی)یه مقدار جیغ و دادش تو بعضی از سکانس غیر طبیعی بود ،علاوه براون فراموش کردن رفتن پیش باباش با یهsms یه تصوراتی رو تو ذهن شما به وجود میاره که ناخودآگاه خندتون میگیره
مزیت دیدن فیلم فقط آهنگ همایون شجریان . تو خونتون گوش بدید :)