اگه به قسمت اول از متنی که نوشتم توجه کنید میبینید که فروید فهمید زمینه های بیماری های هیستری به تمایلات و هیجان هایی برمیگرده که فرد اون هارو سرکوب کرده وغالبا مربوط به تمایلات جنسی افراد هست که از ابراز کردن ان ها بهشون احساس شرم دست میداد. فکرش رو بکنید خیلی سخته درسال 1901 شما بخواید به مردم اون دوران بفهمونید که از کودکی بچه میل جنسی داره وفقط مربوط به دوران بزرگ سالی نیس .به احتمال بالا مردم اون دوران نسبت به فروید حس منحرف جنسی رو داشتند .خلاصه فروید با پیگیری روند درمان بیماراش فهمید بیمارها در عالم رویا وخواب بیشترشون در مورد ازار جنسی خودشون به دست والدینشون صحبت میکردن که این قضیه خیلی به دور از واقعیت به نظر میرسید تا اینکه فروید پی برد بخشی از زنذگی واقعی هر فرد رو خیالات اون فرد شکل میده . وچند سال بعد به وسیله خود تحلیلی خود در رابطه با تجارب کودکیش تونست عقده ادیپ والکترا رو کشف کنه . وبعد از پی بردن به تمام این قضایا .نظریه خودش در مورد مراحل رشد روانی جنسی رو
اراعه داد که شامل 5 مرحله بود