برای یک روز بیشتر
اثر:میچ آلبوم
[کتاب های این نویسنده موضوعاتش خیلی مورد پسند منه وفکر میکنم طرفدارای زیادی هم کتاباش داشته باشه]
این کتاب در مورد یه مرد میان سال به اسم چارلی که متاسفانه به آخر خط رسیده چه در زندگی شخصیش وروابطش با خانوادش از زنش که طلاق گرفته تا مخصوصا دخترش که داره ازدواج میکنه وحتی حاظر به دعوت کردن پدرش به جشن عروسیش نیس چون فکر میکنه آبروشو میبره وچه در مورد موقعیت شغلی افتضاحش وازاون طرف وضعیت سلامتیش ودائم الخمر بودنش ،بگذریم چارلی قصه ما قصد خودکشی میکنه وطی اقدامی که انجام میده روح مادشو میبینه تو همون خونه قدیمی شون ،وموضوعاتی رو تو این خواب وبیداری با مادش میگذرونه ورازهایی رومیفهمه مثلا از رخت شویی مخفی مادرش تو اوایل جوانی چارلی برای در آوردن خرج کالجش گرفته تا فداکاری های دیگه ای که کرده وسختی هایی که به عنوان یک مادر مجرد برای بزرگ کردنش متحمل شده ، تو این خواب وبیداری براش آشکار میشه ودر این میان داستان نشونه میده چارلی در تمام این مدت به جای اینکه کنار خانوادش باشه وقتشو بی جهت برای کار دیگه ای صرف میکرده وتو آخرین جشن تولد مادرش به یه بهونه کاری میزنه بیرون و بعد از اون دیگه هرگز مادرشو نمی بینه ، خیلی داستان عاطفی هست ،مخصوصا بچگیش که پدرش میزاره میره این چون یه انسی با پدر ش داشته یه حس مقصر بودن نسبت به مادرش داره ومادرش هیچ وقت دلیل طلاق ازپدرش رو به چارلی نمیگه تا ازپدرش به خاطر خیانت به مادرش متنفرنشه ، وچارلی بیسبال که ورزش مورد علاقه پدرش بوده رو به صورت حرفه ای دنبال میکنه وبرای دانشگاه کمک هزینه میگیره ،وپدرش دقیقا تو جونی چارلی سر وکلش پیدا میشه و وتشویقش میکنه از دانشگاه انصراف بده و به یه تیم نسبتا خوب به پیونده و چارلی علارقم مخالفت مادرش محلش نمی زاره وراه پدر رو انتخاب میکنه ،دریغ از اینکه بخواد باورکنه پدرش میتونه دوباره ترکش کنه وتنها دلیل بودنش کنارش خوب بازی کردن چارلی نه حس پدری...
یه تیکه هایی از داستان ،نامه های مادر چارلی به پسرش هست که فوق العاده زیباس
###بعد خوندن این کتاب یه حس خاصی به مادرتون پیدا میکنید؛)