جاناتان مرغ دریایی
اثر:ریچارد باخ
خیلی از دوستان از این کتاب تعریف های زیادی کرده بودند ،اینکه بعد خوندنش احساس بهتری برای رشد کردن بهشون دست داده ،ولی خب من فکر میکنم کتاب های بهتریم وجود داره که بتونه این حس رو چند برابر براتون ایجاد کنه نمونش لافکادیو که توضیحش قبلا دادم یا کیمیا گر که توپست قبل در موردش نوشتم ،وخب این کتاب خیلی کم حجم بود جوری که بشه تو 2ساعت خوندش ،
برای من موضوعش خیلی آشنا بود وخب حین خوندن کتاب نتونستم بگم واو ،یا مثلا سورپرایز یا غافل گیری خاصی نداشت ومنو بیشتر یاده این دوکتابی که اسم بردم اینداخت
داستان در مورد مرغ دریایی به اسم جاناتان هست که دقیقا مثل لافکادیو اثر شیل سیلور استاین ،با خودش فکر میکنه متفاوت با بقیس وبه جای اینکه یه مرغ دریایی احمق باشه که سر یه تیکه غذا با بقیه مرغا دعوا کنه تصمیم میگیره که پرواز کردن یادبگیره وباورمیکنه که پرواز کردن اونم با سرعت زیاد فقط متعلق به پرندگان شکاری نیس ،خلاصه به خاطر همین متفاوت بودن از گروه مرغابی ها طرد میشه و طی تمرین های زیادی که میکنه به اضافه شکست ها ودلسری های موقتی که گاهی براش پیش میاد باز نمی ایسته و هر روز از روز قبل بهتر میشه(منظور کتاب اینه ممارست آخرش نتیجه میده) تا جایی که در گوشه ای از آسمون مرغابی هایی رو روی ابر ها پیدا میکنه که مثل خودش تونستن به اوج وکمالی نسبت به بقیه برسن ولی با این وجود اون جارو ول میکنه وبرمیگرده به همون اسکله قدیمی(نوع دوستی) که یه عالمه مرغابی احمق وجود داره و یه تعداد شاگرد پیدا میکنه که بهشون درس پرواز میده و در نهایت مثل داستان لافکادیو که آقا شیر تفنگش رو زمین میزاره واون چرخه رو ترک میکنه ومرحله والاتر رو در پیش میگیره مرغ داستان ماهم در سراسر نور آگاهی از چرخه ای که دیگه چیزی برای گفتن براش نداره محو میشه و به سطح بهتری میره
در کل بد نبود،ولی خب کتاب های مشابه این سبک زیاد خوندم در ضمن چون نویسندش خلبان بوده من همش احساس میکردم این پرنده یه هواپیماس اینقدر که دقیق پروازش رو تو صیف میکرد؛)