آزمایش میلگرم :
نحوه انجام آزمایش؛
به کسانی که داوطلب آزمایش بودند، گفته میشد که هدف از آزمایش، تحقیق در مورد حافظه و یادگیری در شرایط متفاوت است و اینکه آیا شوک الکتریکی باعث بهبود یادگیری میشود یا نه. به داوطلبان چیزی در مورد هدف واقعی آزمایش گفته نمیشد.
آزمایش با یک قرعهکشی ساختگی میان شخص داوطلب و شخص دیگری که در واقع همدست محقق بود ولی خود را داوطلب جا میزد، شروع میشد. از داوطلب خواسته میشد که از میان دو ورقه کاغذ یکی را انتخاب کند تا نقش او (معلم/یادگیرنده) در آزمایش مشخص شود. از آنجایی که روی هر دو ورقه نوشته بود «معلم»، همدست محقق همیشه ادعا میکرد که روی ورقش «یادگیرنده» نوشته شده، و بدین ترتیب همیشه داوطلب «معلم» انتخاب میشد. سپس لباس سفید آزمایشگاه را به تن داوطلب میپوشاندند و داوطلب به اتاقی برده میشد که در آن فردی حضور داشت که خود را دانشمند محقق طرح جا میزد، در اتاق دیگری که با یک دیوار حائل از آنها جدا میشد، یادگیرنده بود که تظاهر میشد، شخصی است که آزمایشهای مربوط به یادگیری بر روی او در حال انجام است. در برخی از صورتهای آزمایش شخص یادگیرنده قبل از جدا شدن به داوطلب میگفت که بیماری قلبی دارد. نحوه انجام آزمایش اینگونه بود که معلم یک سری کلمات جفتی را از روی کاغذ میخواند، مثلاً: کاغذ-نردبان، دکمه-موز، هوا-تلفن. سپس معلم حافظه یادگیرنده را با گفتن کلمه نخست هر جفت کلمه آزمایش میکرد و از یادگیرنده میخواست که از بین ۴ گزینه، جفت صحیح را انتخاب کند. مثلاً بعد از شنیدن کلمه کاغذ، باید میگفت: نردبان. معلم به یادگیرنده اعلام میکند که در مقابلِ هر پاسخِ غلط، یادگیرنده را با شوک الکتریکی جریمه خواهد کرد و شدتِ این شوک هر بار بیشتر از بارِ قبل خواهد بود. در شوکِ ۱۸۰ ولتی یادگیرنده فریاد میکشد: «من دیگر نمیتوانم درد را تحمل کنم» و در شوک الکتریکی ۲۷۰ ولتی عکسالعملِ شاگرد تنها یک جیغ وحشتناک است. با بالا رفتن میزان شک، یادگیرنده به دیوار حایل میکوبد و التماس میکند که بیماری قلبی دارم و به او شوک وارد نکند. البته در واقع این شوکها وارد نمیشد، اما معلم از آن خبر نداشت و صدای جیغ و فریاد در واقع ضبط شده بودند. اگر معلم از دادن شوک خودداری میکرد پژوهنده (پروفسورِ روانشناسی) او را به ادامهٔ شکنجه ترغیب میکرد
برخلا ف تمام پیش بینی هایی که شده بود در مورد مخالفت آزمودنی ها ،در نخستین سری از آزمایشهای میلگرام، ۶۵ درصداز شرکت کنندگان حاضر شدند به دیگران شوک ۴۵۰ ولتی وارد کنند. با اینکه داوطلبها شدیداً مضطرب شده بودند، ولی نمیتوانستند که اتوریته و مقام علمی پژوهنده (پروفسورِ روانشناسی) را رد کنند. اندکی از افراد از اعمال درد لذّت هم میبردند، و با علاقه آن را انجام میدادند.
فقط شما به عدد 450 ولت توجه کنید،تا قبل از این آزمایش کسی باور نمی کرد که حدود65 درصد حاضر به انجام چنین کاری باشن!