کتاب خوبی بود ، اولش یه مقدار توضیح علمی در مورد مغز و ذهن انسان و خطاهای شناختی که ممکن صورت بگیره میده ولی در ادامه در مورد مفاهیم مهم زندگی مثل بخشش ، هدف از زندگی و رضایت شغلی و غیره حرف میزنه . درسته که در مورد همه چی کلی حرف میزنه ولی خوندنش خالی از لطف نیست تا چند روز خوندنش آدمو شارژ می کنه . جمله هایی که به نظرم جالب بودم  نوشتم :) 

*مغز و ذهن شما سخت تلاش می کنند تا شمارا گرفتار استرس کنند . مغز شما طوری سازماندهی شده تا شما را از لحظه حال دور کرده و به حالت عادی ذهن که سرگردانی و آشفتگی است ، ببرد . ذهن شما این توانایی ذاتی و خدادادی را دارد تا خطرات و کاستی ها را تشخیص دهد که این امر در زندگی گذشته ی انسان که پر از مخاطرات بود. امری طبیعی و غریزی بوده است 

 

هیچ کس نمی تواند درون شما تنش ایجاد کند . فقط خود شما هستید که با نحوه تحلیل زندگی و دنیا ی خودتان این کار را انجام می دهید .

استرس ناشی از آن است که می خواهیم با شرایط موجود مقابله کنیم .

برای اینکه شخصیت دلخواه خودتان را بسازید هیچ گاه دیر نیست .:))))

مغز انسان با بتن ساخته نشده است ، بلکه بسیار شبیه خمیر نرم می باشد ، لذا هر بار که تجربه ای نو و ایده ای جدید کسب می کنید ،ساختار مغز شما تغییر می کند .

سعادت ما بیشتر منوط به چیزی است که در سر داریم، نه آنچه در جیب داریم .

وقتی تلاش می کنیم تا لحظه ی حال را بهتر کنیم ، متوجه نمی شویم هم اکنون چقدر لحظه خوبی است .

سه گرایش و تمایل ذهن یعنی اعتیاد به رفتار های ناسالم ،نادیده گرفتن لحظه حال و جست و جوی خوشبختی در آینده ،لذت از زندگی را به عقب می راند .

سه عامل بر ذهن ما تاثیر می گذارند و باعث واکنش غیر منطقی ذهن  می شود . استباط شخصی . هیجانات وعادت ها 

تنها آگاهی واقعی این است که بدانید هیچ نمی دانید .

ذهن بیشتر به خلق ماجرا هایی که با دیدگاه و برداشت کلی خود همانگ باشد اهمیت می دهد . نه آنچه واقعیت دراد.

این که تلاش کنم تا دیگران را تغییر بدهم تا از زندگی لذت ببرم ، امر بیهوده ای است

تنها با اتکا به یک رفتار نادرست همه هویت و منش افراد را زیر سوال نبرید 

غیر ممکن است بتوان دریک رودخانه دوبار قدم گذاشت 

شکوه و عظمت واقعی به این معنی نیست که بهتر از دیگران باشیم . بلکه به این معنی است که بهتر از گذشته خود باشیم .

کسی که باری از دوش دیگری بر می ددارد ، نشان می دهد که بیهوده خلق نشده است 

برآورده شدن خواسته ها موجب آرامش خاطر نمی شود ،بلکه هر خواسته ای که برآورده می شود ، جای خود را به خواسته دیگر می دهد.

 

انسان وقتی چیزی را ندارد و به آن می رسد بیشتر احساس خوشحالی یا خوشبختی میکند تا زمانی  که داشته های او بیشتر یا بهتر می شود 

دو راه برای زندگی کردن درپیش دارید ،یکی اینکه هیچ چیز را معجزه ندانید . دوم اینکه هر پدیده ای را طوری نگاه کنید که گویی یک معجزه است .

شمعی در درون خود روشن کنید که وقتی در بد ترین شرایط قرار می گیرید . خاموش نشود .

کسی که دلیلی برای زنده بودن خود دارد ،تقریبا هرگونه شرایطی را می تواند تحمل کند 

اگر شغل خودتان را دوست ندارید و مایل هم نیستید آن را عوض کنید . تنها کار عاقلانه ای که می توانید انجام دهید این است که هر روز  کارتان را با عشق انجام دهید .

چشم در برابر چشم،باعث کوری تمام مردم دنیا خواهد شد .

بخشش از سوی کسانی نیکوست که قدرت انتقام دارند .

سخن گفتن یک نیاز است ،ولی گوش دادن هنر است