کتاب خوبی بود.چنتا نکته جالبی که به نظرم اومد این بود که فرزندان در سن کودکی یه حالت خداگونه ای به پدر ومادر شون میدن و ازاین جهت حتی اگه قربانی رفتار نادرست والدین خودشون بشن نمی‌خوان قبول کنن که اونا اشتباه کردن پس دوتا نتیجه گیری میکنن:یک :من بد هستم و دوست داشتنی نیستم. حتما یه کار اشتباهی انجام دادم که لایق این جور تنبیهی هستم. دو: پدر ومادرم قدرتمند هستن  ومن ضعیفم. شاید خیلیا خودشون رو دوست ندارن ونمیدونن این حس بد دوست داشتنی نبودن از کجا استارت خورده.تو قسمت های مختلفی بیان میشه شما هرگز مسئول خوشحال کردن والدین تون نبودید. شما مسئول افسردگی مادرتون نبودید.شما مسئول معتاد شدن  پدرتون  نبودید. شما مسئول نگهداری برادرکوچیک تر خودتون  نبودید واگه این جور تجربه هایی داشتید واگه این جور احساساتی رو به شما القا کردن واگه الان گاهی هنوزم احساس گناه یا عذاب وجدان یا مسولیت بیش از اندازه نسبت به خانواده تون دارید  متاسفانه تو سیستم درستی بزرگ نشدید . خلاصه کتاب معرفی انواع و دسته والدینی هست که با شیوه تربیتی خودشون به شما آسیب زدن. قسمت دوم یه سری توصیه و تمرین برای بهبود شرایط کنونی هست. وقت کنم تمریناشو حتما میزارم