کتاب  من تروریست نیستم

نوشته ماز جبرانی

. ماز جبرانی  یه ایرانی –آمریکایی که ایران متولد شده ودر آمریکا بزرگ شده زندگی نامه خودش رو با مشکلاتی که به عنوان یه مهاجر در طول دوران زندگیش داشته . تفاوت فرهنگی خانوادش با سفید پوست های اون  منطقه که درش ساکن بودن . چگونگی روی آوردنش به حرفه استند اپ کمدی و چگونگی بزرگ شدنش  رو با طنز تو کتابش مطرح کرده. مثل این میمونه داری از بچگی تا بزرگ شدن یه ادم رو با چالش هایی که در طول زندگیش پیش میاد مشاهده میکنی .

تو کتاب خیلی خوب به این نکته پرداخته که استند آپ کمدی بودن .واقعا سخته  فقط تویی که بالای صحنه میری . و 200 نفر با چشماشون دنبالت میکنن  و تو با خودت فکر میکنی چه جور میتونی بخندونیشون در صورتی که وقتی بازیگر یه فیلم هستی  چند بار میشه اون صحنه رو گرفت یا گناه خودت رو پای فیلم نامه نویس یا بقیه  بندازی . اینکه چرا اسم کتابش رو من تروریست نیستم گذاشته  برمیگرده به طنزش در کتاب که از همون شروع کار در یک فیلم بهش نقش یه تروریست میدن  و به  نحوی با این مسعله تروریست بودن و خاورمیانه ای بودنش شوخی میکنه  تا شاید بخواد بفهمونه به خاطر چند نفر تروریست نمیشه همه رو با یه دید نگاه کرد. من بیشتر از قسمت اول کتاب که در مورد کودکیش بود خوشم اومد. توصیف هایی که از شخصیت مادرش کرده خیلی جالبه ونگاهی که مخصوصا مادرش به کار وحرفه اش داشته و دید ایرانی ها که دو ست دارن بچشون یا دکتر یا مهندس و یا وکیل بشه نه به قول خودش یه دلقک که بقیه رو بخندونه ولی باهمه این مساعل میره دنبال علاقش .و یا اینکه ایرانی ها علاقه دارن خودشون رو ایتالیایی معرفی کنن و رو خودشون اسم  تونی  بزارن .کنجکاوی همسایه های ایرانی در لس آنجلس و خیلی چیزای بامزه دیگه باعث میشه از خوندن این کتاب پشیمون نشی ولی نمیشه تو دسته کتاب هایی بزاریش که با هر جملش بلند بلند بخندی.طرح روی جلدشم به نظرم خیلی خلاقانه  است که عنوان کتاب بیشتر توش نمایان میشه .

 

(قسمت هایی از کتاب)                                                    

( این شخصیت بیشتر مهاجر ها و خاورمیانه ای هاست.دوست داریم همه چیز رو نقدی حساب کنیم  واین پول هارو توی حساب های مخفی نگه می داریم یا زیر تخت یا توی دیوار . این طوری هیچ کس نمی فهمه که شما چقدر پول دارید . مثلا مامان بزرگم عادت داشت پول هاش رو توی لباس زیرش بذاره . همیشه فکر میکردیم سایز ((دی)) هست تا اینکه قرار شد خونه بخریم و مجبور شد بخش زیادی از پول هایی رو که داره رو کنه  ومعلوم شد که سایزش فقط ((آ)) بوده)

 

((من همه ی  دوران بازیگریم  و کمدین بودنم  فلسفه ای داشتم  که اون رو درباره ی همه چیز اعمال میکردم .  شما یا از بهترین و بزرگ ترین ها الهام میگیرید یا چیز های معمولی و متوسط .یکی از این دو بی نهایت ها همون چیزی هست که هرکسی رو به دنبال کردن رویا هاش ترغیب میکنه .به این معنی که :شما یا چیزی میبینید که بسیار عالی است و از اون الهام میگیرید که باعث میشه دست به کارشید تا همون چیزعالی رو تکرار کنید یا اینکه چیز متوسط وتاسف باری رو میبینید  وباخودتون مگید :(نگاه کن . بیچاره . من میتونم بهتر ازاون باشم)

 

( آیا واژه ای  برای تعریف یه لحظه که هم از ادم تعریف و تمجید  میشه وهم به موازتش مورد توهین قرار میگیره وجود داره ؟)

(من عمه ای داشتم که یه بار داشت توی فروشگاهی در ایتالیا  با متصدی  فروش چونه میزد  تا اینکه فروشنده کم اورد  واز تخفیف کارمندی خودش  برای عمه ام استفاده کرد .هنر چونه زنی تو خون ماست )

(وقتی که بحث اجرا وسط باشه هیچ چیزی بدتر از انتظار بالا نیست . بهترین وضعیت برای اجرا کننده اینه که جایی اجرا داشته باشه که هیچ کس اون رو نمی شناسه  و بدین ترتیب نمیدونن که باید چه انتظاری داشته باشن)

( اون مرد علت سعادت و موفقیت هر کمپانی دارو سازی بود . من نمی دونم که آیا این یه چیز ایرانی هستش یانه. اما انگار هر آدم سن بالای ایرانی که من میشناسم تو ی یه زمان داره چند تارداروی مختلف مصرف میکنه .فکرنمی کنم که پیش پزشک برن . اون ها فقط توی مهمونی ها همدیگه رو میبینن و برای هم دارو تجویز میکنن. همه یه پزشک توی فامیل دارن و برای همین گرفتن یه نسخه کار اسونیه . هیچ کس  به این مسعله دقت نمی کنه که ایا خوردن اون دارو ها باهم برای سلامتی  کار درستی هست یا نه.اون ها داروهارو میخورن .بیهوش میشن و توی دوره همی  بعدی از شگفتی دنیای جدید داروها برای هم حرف میزنن