مزایای منزوی بودن

مزایای منزوی بودن 

اثر:استیون چباسکی

227ص

این کتاب تو زمان خودش جز پرفروش ها ی نیویورک تایمز بوده ،و به نظرم یه رمان نوجوان پسند هست 

داستان در مورد پسری 15 ساله به اسم چارلی که شروع به نامه نگاری با یه فرد ناشناس و درد و دل کردن باهاش میکنه  وبه تازگی  دوست صمیمی شو از دست داده وخاله خودشم تو روز تولدش از دست داده که خاطراتش  با خالش مدام تو لحظه هایی از رمان  به فکرش میاد  ،سبک داستان به صورت نامه نگاری است، وچارلی با اینکه باهوش   ولی از نظر برقرار کردن رابطه اجتماعی بادیگران مشکل داره ،ودچار مشکلات  روانی است در طی این داستان به مراتب روابطش با دیگران بهتر میشه  واینکه بیشتر داستان به مشکلات دوران نوجوانی میپردازه و بعضی مواردم بیشتر به جوامع غربی میخوره (روابط جنسی، مواد ،خودکشی،هم جنس گرایی،تجاوز درسنین کودکی ..) آخر داستان بدک نبود چون شما مثلا باید  بفهمید سر منشا مشکلات روانیش از کجا بوده  وازدید من یه مقدار  سانسور  تو بخش آخر کتاب وجود داشت و اگه دقت نمی کردی  به شکلی  بود که موضوع دستت نیاد(من خودم وقتی فیلمشو دیدم آخر داستان دستم اومد :))))

 

 

  • l0vebook ..
  • دوشنبه ۲۱ فروردين ۹۶

عاشق مترسک

عاشق مترسک 

248 ص

از اسمشم مشخص یه کتاب عاشقانس،ولی زیاد پایانش مثل بقیه عاشقانه ها فانتزی نیس که عاشق  ،معشوق رو بغل بگیره وتاپایان عمرباهاش زندگی کنه!

داستان در مورد دختری به اسم آگنس که فوق العاده ساده وصادق  است وچون این تیپ آدما با توصیفی که توکتاب ازش شده تقریبا معصومیت وسادگی یه بچه رو به دور از ریا  دارن از دید بقیه  ساده لوح  برداشت میشن

 و تو یه مزرعه  خیلی  دور از شهر ومتروکه  همراه پدرظالمش زندگی میکنه ،که بیشتر اوقات یا کتکش میزنه یا عقب مونده  وخنگ صداش میکنه  تا جایی که   از تنهایی زیاد شروع به ساختن مترسکی در مزرعه میکنه  که  در یک روز بارانی مترسک از نگاه او  زنده میشه و... 

 در کل داستان عاشقانه  متوسطی بود، اوایلش خیلی بیشتر  جذب کننده بود  تا مابقی کتاب که خوندم ،پایانشم تا حدودی میشه گفت قابل پیش بینی نبود 

  • l0vebook ..
  • دوشنبه ۲۱ فروردين ۹۶

مزرعه حیوانات یا(قلعه حیوانات)

کتاب اثر جورج اورول

مزرعه حیوانات 

تعدادص:130

 یه شاهکار بود تقریبا،اینکه بتونی با حیوانات یه مزرعه یه واقعیت تلخ  که تو بیشتر جوامعی که دست به انقلاب میزنن بیان کنی ؛خیلی سخته

داستان از جایی شروع میشه ،که حیوانات مزرعه  آقای مانی  تصمیم میگیرن که برای خودشون کار کنن و مستقل بشن ،فکر این شورشم از خوک پیری که آخر عمرش بود واین نصیحت رو  بهشون میکنه تو سرشون شکل میگیره بخشی از این شعر که خوک پیر میگه:

 (حلقه های دماغ مان نابود میشوند

بارخرحمالی از پشت مان می افتد

افسار ها برای همیشه زنگ میزنند

وشلاق ها دیگر مصرفی ندارند..)

خلاصه بعد از مرگش ،به صورت اتفاقی شورشی از طرف حیوانات شکل میگره که باعث میشه رئیس مزرعه پا به فرار بزاره ،بعد از این اتفاق،  رهبری این جنبش رو دو خوک جوان  به نحوی صاحب میشن و اوا یل با اینکه اوضاع خوب میگذره برای  حیوانات ولی به مرور زمان همون خوک ها صد برابر بدتر از آدما بر بقیه حیوانات فرمانروایی میکنن

#من از این هفت قائده هم خوشم اومد که اول شورش حیوانات باید رعایت میکنن ولی بعدا خوکا زیر پاش گذاشتن

[1همه آن ها که رو دوپا راه میروند دشمن هستند

2همه آن ها که چهارپا یا دوبال دارند دوست هستند

3هیچ حیوانی حق پوشیدن لباس ندارد

4هیچ حیوانی حق خوابیدن در تخت را ندارد

5هیچ حیوانی حق نوشیدن الکل را ندارد

6هیچ حیوانی حق کشتن حیوانات دیگر را ندارد

7 همه حیوانات برابر هستند ]

وجالب اینجاس در آخر داستان فقط یه قاعده جای 7 قاعده رو میگیره

همه حیوانات برابر هستند ولی بعضی برابر ترند!

 

  • l0vebook ..
  • دوشنبه ۲۱ فروردين ۹۶
_کلاهدوز میترسم دیگه نبینمت
+آلیس عزیزم
در باغ خاطره

در جایگاه رویا

اونجا جاییه که من وتو همو میبینیم
_ولی رویا واقعیت نیست
+و کی به تو میگه واقعیت چیه؟